فیلم جالبی بود. منتظر اتفاقات خیلی خاص توی این فیلم بودم ولی اینجوری نبود.

ریتمش تند و مهیج نبود.

درباره پسری بود که معتاد و بقولا قاچاقچی یا همون ساقی هم بود تقریبا و ی هم میکرد.

پسر از مرکز ترک اعتیاد و بازپروری یه روز اومد بیرون برای کریسمس که کنار خانواده اش  باشه. اونیکه از اومدنش خوشحال شد مادرش بود. تمام فیلم درباره اون یک روزی بود که بن برگشته بود. مادرش مدام مراقبش بود نکشه و کار خطرناکی نکنه.

اتفاقات فیلم طوری بود که حس مادری ، دوست داشتنهای مادرانه ، فداکاریهای مادرانه رو خوب نشون میداد. 

اینکه با وجود بد بودن بچه اش بهش حس اعتماد میداد. حس دوست داشتن. ارزش قائل شدن. براش خیلی تلاش کرد. برای داشتنش. برای سالم بودنش.

من از فیلم خیلی خوشم اومد بخصوص سکانس پایانیش.


* * * ناک اوت شدم و معده ام درد اومد و روزه گرفتن منتفی شد!

* * * بالاخره تونستم به لینک های دوستانم سر بزنم و ازشون باخبر بشم. شاید فقط یکی دو تای دیگه مونده اون دو تا رو هم ببینم یه دور کامل همه رو چک کردم اونم بعد مدتها.

حتی اونهایی که کامنت نمیذارن و خاموشن هم. 

* * * گمون کنم یکم تنبلیم کمتر شده. دارم به خودم امیدوار میشم. ولی خب اعضا و جوارح ام باهم هماهنگن. اون یکی ول میکنه ، این یکی میگیره. کاش معده ام آروم بگیره.


اگه فیلم رو دیدین درباره اش نظرتونو بگید.

واسه گرفتن رمز پستهای قدیمی باید یا آدرس وبلاگ داشته باشید و بتونم بشناسمتون و یا یه بیوگرافی بدین بهم. 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پاسخگویی به مسائل شرعی و سیاسی و طب اسلامی Joe چی بگم آخه علم در همه جا Amber نمایندگی فروش عایق های الاستومری Anthony Panasonic Compressor,Copeland Semi-Hermetic Compressor,Refrigerant Gas Suppliers China Anthony