فیلم moon به معنی ماه را چند روز پیش دیدم.

اگر پیش از فیلم intersetllar دیده بودمش ، برام بسی خوشایند میبود و جالب. وقتی چون بعد از اون دیدمش ، فیلمهایی درباره فضا و ماه و سیارات و ستارگان تا حالا به گرد پای intersetllar کریستوفر نولان نرسیده هنوز.

ولی با این وجود بازم فیلم جالبی بود. مخصوصا وقتی سَم فهمید که کپی هست و دی ان ای سَم واقعی رو تو آزمایشگاه شبیه سازی کردن و خاطرات و احساسات فرد اصلی رو درون مغز افراد کپی هم فرو کردن تا بتونن اونو اونجا در ماه نگه دارن تا کارهای دلخواهشونو انجام بده.

به گفته فیلم تو ماه ماده هلیوم 3 وجود داشت و سوخت پاکی هست که اون شرکت معروف فضایی اونو به زمین میاورد تا ازش استفاده کنن. واسه همین فرد فضانوردی رو که برای کنترل دستگاهها فرستاده بودن قرارداد سه ساله باهاش می بندن و میگن بعد سه سال میتونی برگردی زمین و پیش خانواده ات.

اما در پایان فیلم معلوم میشه فرد اصلی در مدت پایان قرارداد بدلایلی از بین رفت و اون شرکت از کپی های اون فرد برای اینکار استفاده میکرد. تو پنجمین کپی فیلم جریان داشت که ناگهان معادلاتشون بهم میخوره و یه کپی قبل از اینکه کپی پنجمی بمیره از حالت خواب عمیق بیرون میارنش که جایگزینش کنن اما ناگهان اون کپی پنجمی با کپی ششمی مواجه میشه و اولش نمیدونه جریان چیه تا اینکه بالاخره با کمک کپی ششم متوجه میشه اون فرد اصلی نیست. 

طمع و حرص و ولع آدمی پایانی نداره. برای رسیدن به خواسته هاش میتونه دست به هرکاری بزنه از جمله چنین کار نادرست و تقریبا کثیفی!!

اینکه با علم ژنتیک دی ان ای فردی رو استخراج کنی و اونو تکثیر کنی برای مقصودت ناجوانمردانه است. مخصوصا وقتی بهش احساسات و عواطف القا میکنی که بواسطه ی اون ، مجبور به انجلم کار بکنیش.

انسان حتی در اوج دانش و علم هم میتونه پست و وقیح باشه!!!


و اما فیلم متری شیش و نیم که همین ساعاتی پیش دیدمش.

فیلم جالبی بود.

کارگردانش ، فیلم ابد و یک روز رو ساخته بود. اون سال ابد و یک روز تو جشنواره فجر سیمرغ ها رو درو کرده بود. امسال هم متری شیش و نیم جایزه گرفت.

موضوع هر دو اعتیاد بود. بازیگران هم تقریبا همونها. فقط سناریو کاملا متفاوت بود.

در فیلم متری شیش و نیم ، پلیس مبارزه با مواد مخدر دنبال یه قاچاقچی موادمخدر شیشه است که خیلی ها رو معتاد کرده و پولهای کلونی هم به جیب زده.

پلیس پرونده صمد بود که پیمان معادی نقشش رو بازی میکرد و اون فرد قاچاقچی که خیلیها واسطه اش بودن ، فردی به نام امین رستمی با نام تعویضی ناصر خاکزاد که نتونن بشناسنش. چون یه بار گرفتنش و حکم اعدام هم براش صادر شد ولی قاضی پرونده شو با رشوه خرید و از زندان آزاد شد اما اینبار قضیه فرق میکرد. . نقشش رو نوید محمدزاده بازی میکرد.

فیلم دارای سکانسهای سراسر ناراحت کننده و محنت بار بود. وضع فجیع معتادان و کارتن خوابها و خانواده هاشون. هجمه هر روزه پلیس به مکانهای ستشون برای گرفتن پخش کننده های مواد مخدر.

زندان و نحوه برخورد باهاشون و خیلی چیزهای دیگه.

نحوه اعتراف گرفتن از افراد هم در نوع خودش جالب بود. اینکه پلیس اینقدر مقتدر باشه و زبان برنده و تیزی داشته باشه و کاربلد باشه که بتونه چنین افرادی رو گیر بندازه ، خیلی خوب جلوه داده شد و 

دیالوگهای خوب و ماندگار فیلم.

اینکه پلیس سراغ هرکس میرفت ، اون افراد در ظاهر مظلوم و بی گناه به نظر میومدن اما یکی از دیگری بدتر بودن! همه دروغگو .

جالبه تو حرفهای ناصر خاکزاد با وکیلش میگه من تو فقر و بدبختی بودم. تلاش کردم خانواده مو از اونجا نجات بدم. بردمشون خونه خوب بهترین محله. هزینه تحصیل خواهر و برادرهام و بچه هاشون دادم و .

دلیل کارشو فقر میدونست!

اینکه هیچ کس اونها و وضعشونو درک نمیکنه و همین باعث شد بره سراغ مواد و قاچاقش.

یه چند صحنه جالب هم اونجا بود که خود پلیسها هم به هم اتهام زدن و خودشون هم بهشون دستبند خورد تا ثابت بشه در حین گرفتن فرد قاچاقچی و محموله اش کسی چیزی ازش برنداشته.

صحنه اعدام افراد ، صحنه خداحافظی و گریه خانواده های اعدامی ها .

و بازم دیدن سیگار و ابزارآلات مخدر دست مردم و چهره های مچاله و مخمور و فقیرشون!!!

و بازم چرخه های دیگر این جریان!


اعتیاد در کشور شدیدا فراگیر شده از هرنوعیش. و واقعا کار پلیس و نهادهای مبارزه با مواد مخدر چقدرررر  سخته.


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایران فارکس برطرف کردن نم و رطوبت سرویسهای بهداشتی بدون خرابی،عایقکاری سرویس با تکنولوژی نانو،رفع نم و آب بندی زیرزمین و حیاط،چکه کردن سقف حیاط کاوه منصوری ((خانواده سلامت)) مداد رنگی پلی استیشن جملات زیبای بزرگان آوازا